حشیشه السلطان (حَ شَ تُسْ سُ) حرف ابیض. (تحفۀ حکیم مؤمن). خردل فارسی. تلسفی. حرف یا نوعی حرف. خرفق. خرفوف. خرفوق. صناب بری. و بعضی گفته اند: که آن نوعی از حرف السطوح است ادامه... حرف ابیض. (تحفۀ حکیم مؤمن). خردل فارسی. تلسفی. حرف یا نوعی حرف. خرفق. خرفوف. خرفوق. صناب بری. و بعضی گفته اند: که آن نوعی از حرف السطوح است لغت نامه دهخدا